پـــای بر چشمم گذار ای بهترین مهمــان عشق
تــــا بـــه یمن مقدمـــت برگسترانم خوان عشق
ایـن تـن یـخ کــرده دلمـرده را جانـــــی ببخش
بـــا حضور گرمـت ای خورشید تابستان عشق
گرچــــه قابــل نیســـت اما در میـــــان سینه ام
خــانه ای سازم برایـــت از گل و سیمان عشق
زیـــــر پایم یـک گلیم پـــاره از جنس غــــرور
پیش رومان سفره ای از آب عشق و نان عشق
مصرعی از قلب تو با مصرعی از قلب مـــــن
شــاه بیتی می شود - بی مثل - در دیوان عشق
کــــاش ! این رود خیالاتم به دریـــــا می رسید
تا بیاشوباند این خواب مــــرا طـــــــوفان عشق
آه ! ای ابری که روی آذرخشت با مـــــن است
کـــــــــی شود از سربگیری بارش باران عشق
آبــــــرو را گرچه در عشقت غرامــــت داده ام
باز هـــــم آماده ام تا پس دهـــــم تــــاوان عشق
بازگشــتی نیســـت از این راه نیـــــمه طی شده
با تو ماندن ، از تو گفتن ، بی توهم پایان عشق
علی محمد محمدی
دوستان توجه کنید
اونایی که ترسو هستند
اونایی که بیماری قلبی دارند
اونایی که هیجان براشون خوب نیست
و اونایی که مشکل روحی دارند
روی لینک زیر کلیک نکنند
سلام
بابایی جونم عاشقتم
... : روز مرد رو به داداشایه گلم و همه ی آقایون محترم تبریک میگم
... : کسی هست که قرار بوده لینک کنم ولی یادم رفته ؟
... :
سالـها بــود تـو را میکردم همه شب تا به سحرگاه دعــا
یاد داری که به من میدادی درس آزادگی و مــهر و وفا
همـه کردند چرا مــن نکنم وصف روی گل زیبای تورا
تا ته دسته فرو خواهم کرد خنجر خود بــه گلـوگاه نگاه